...

غیرمجاز شدم وراستش ام بگم از این بابت کمی هم ناراحت بودم اما وقتی که
فهمیدم یکی از دوستام که واقعا حقش بود قبول شه ومجاز نشد،دیگه به خودم
این اجازه رو ندادم که بیشتر از این خودم رو ناراحت کنم.البته من هم توی
شرایط روحی اسفناکی برای کنکور می خوندم طوریکه حالاجرئت نمی کنم
برگردم و به اون روزها حتی فکر کنم.
مهم نیست که اینجا مهر غیر مجاز بهم خورده،
اما خیلی مهمه که تو زندگیمون مهر غیر مجاز بهمون نخوره،
مهم اینه که سعی کنیم انسان باشیم و نخوایم بهر قیمتی به چیزی که دلمون می خواد  برسیم
آره این،خیلی مهمه.

تولدت مبارک

تولدت مبارک
می دونم که نه برای تو و نه برای مامان، دختر خوبی نبودم.می دونم که وقتهایی بوده که از دستم ناراحت بودی وبروم نیاوردی.
میدونم که اگه کمی بیشتر تو عمق حرفات می رفتم،حالا ازفکر بعضی مسائلی که در گذشته برام اتفاق افتاده فرار نمی کردم.
اعتراف می کنم که اشتباه کردم اما هنوز هم خجالت می کشم که اینو بهت بگم. شاید هیچوقت ازت نخوام که این مطلب رو
بخونی اما باباجون، خیلی به دعاهات احتیاج دارم.
دوستت دارم
برای دخترت خیلی دعا کن و
تولدت مبارک

 

تکان نخور...

تکان نخور که حروف تنت به هم می ریزد و شعرم شبیه ات نمی شود
بخوان
که صدایت آهنگ موزون بودنت را زخمه میزند
صدای کهنه آبنوس نر،گیتاری بر جاده های عمیق آن خفته
یا هیزمی برای خدایان با کره نور
رهگذری بر برگ تاریکترین غزل
تکان نخور
که شبیه ات نمیشود زیتون زارهای کالی که باد در آن از دست رفتنم را فریاد می زند
تکان نخور
که شبیه ات نمی شود تازه نفس ترسی که رخنه می کند
به کلاف های سردرگم پیکرم
پیوندی به این نقش مرده در راه
تکان نخور...

مینو ابطحی