یادم نره که...

خواستم یه چیزی بنویسم که با خوندن
شعری که از م0اشک نوشته بودم و کامنت بچه ها یه چیزهایی یادم اومد که فراموش کرده بودم
 آدمی دیگه یادش میره که چه قراری با خودش گذاشته بود
راستی روز پدر مبارک

*
دوستت دارم بابا

نظرات 2 + ارسال نظر
مصطفی یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:37 ب.ظ http://haker2001.tk

سلام سولماز جان
قلم بسیار گرمی داری موفق باشی

امید دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:08 ق.ظ http://omideman.blogsky.com

من برگشتم
مطلب قشنگی بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد